زنجان: توزیع تراکت در حمایت از رسول بداقی، علی نجاتی و پیگیری قتل شاهرخ زمانی

زنجان: توزیع تراکت در حمایت از رسول بداقی، علی نجاتی و پیگیری قتل شاهرخ زمانی

امروز ۱۶ مهرماه، فعالین کمیتۀ اقدام کارگری- کانون کارگران متحد، اقدام به توزیع تراکت هایی در حمایت از فعالین کارگری و معلمین دربند در شهر زنجان نمودند.

امروز در استان های مختلف سراسر ایران، تجمعات گستردۀ معلمین با وجود احضارها و فشارهای وزارت اطلاعات، برگزار شد. در پوسترهای توزیع شده، رسول بداقی، معلم مبارز دربند که پس از اتمام ۶ سال محکومیت در روز ۱۳ مرداد ۹۴، در کمال ناباوری به ۳ سال حبس تعزیری دیگر محکوم شد، به عنوان نماد مبارزات معلمین، مورد دفاع قرار گرفته بود.

طی روزهای گذشته، فشار بر دیگر فعالین کارگری- در قالب یورش به منزل، بازجویی، تهدید، احضار و نظایر آن- در شهرهای مختلف شدت گرفته است. به عنوان مثال علی فائض پور، از فعالین چپ تبریز که در مراسم وداع با شاهرخ زمانی شرکت کرده بود، روز شنبه ۱۱ مهرماه از سوی مأموران ادارۀ اطلاعات این شهر به هنگام خروج از منزل دستگیر و به بازداشتگاه ادارۀ اطلاعات منتقل شد؛ تقریباً ۲۰ روز پیش، علی نجاتی، از فعالین سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، بازداشت و نهایتاً دیروز ۱۵ مهرماه خانوادۀ نجاتی موفق به ملاقات با او در زندان کارون اهواز شد. علی نجاتی دو روز قبل، به دلیل درد در ناحیۀ قفسۀ سینه به بهداری زندان منتقل شد و با توجه به معاینات پزشک بهداری زندان، دچار نوسان در فشار خون است. علی نجاتی نیز از جمله چهره هایی است که به شکل سمبلیک، در فعالیت های امروز برجسته شده بود.

هم­چنین فعالین کمیتۀ اقدام و کانون کارگران متحد در ادامۀ فعالیت های پیشین خود به دنبال قتل شاهرخ زمانی، کارگر انقلابی سوسیالیست، در روز ۲۲ شهریورماه سال جاری در زندان رجایی شهر، برای خنثی کردن تلاش های رژیم در جهت به حاشیه راندن پروندۀ این قتل و برای برجسته کردن اهمیت تشدید کارزارهای دفاعی در حمایت از سایر زندانیان سیاسی، در تراکت های توزیع شده شعارهایی را نظیر«شاهرخ زمانی را از ما گرفتند، صدای دیگر زندانیان سیاسی باشیم» و همین طور «پیگیری قتل شاهرخ زمانی را به مطالبۀ جنبش کارگری تبدیل کنیم!» مطرح کرده بودند.

شاهرخ زمانی تا پیش از قتل خود، لحظه به لحظه اعتراضات کارگری و معلمان را با جدیت و حرارت دنبال و از آن پشتیبانی می کرد.

شاهرخ زمانی که زندان را هم به ستاد سازماندهی تبدیل کرده بود، به خوبی و عمیقاً این را می دید که «فاصله بین مبارزۀ صنفی و سیاسی کارگران، به خصوص در ایران، وجود ندارد، و کارگران برای هر مطالبه ای به هر نوع اعتراضی دست می زنند، بسیار زود مبارزه بُعد سیاسی به خود می گیرد… در نتیجه مطالبات اقتصادی و صنفی نیز خود به خود به مطالبات سیاسی تبدیل می گردند» (پیام شاهرخ زمانی از زندان گوهردشت به کارگران بافق، ۱۲/۶/۱۳۹۳). با درنظرداشتن این هستۀ مرکزی دیدگاه شاهرخ، نقل قولی از رفیق مازیار رازی- از اعضای کمیتۀ اقدام کارگری و کسی در مناظرۀ بی بی سی حول لنین و لنینیسم شرکت کرده و رفیق شاهرخ پیگیرانه بازخوردهای آن را انتظار می کشید (و افسوس که دیگر هرگز چنین فرصتی را نیافت)- در تراکت های توزیع شده آمده بود، با این مضمون که «در عصر گندیدگی سرمایه داری، تحقق کم­ترین خواستِ دمکراتیک و صنفی نیز از مدار سرنگونی دولت سرمایه داری می گذرد».

درست به دلیل همین فراروی اعتراضات از اهداف اولیۀ تعیین شدۀ آن به دلیل شرایط عینی بود که شاهرخ، ضرورت حزب انقلابی کارگری و درجا نزدن در فعالیت های صنفی محض را برای هدایت اعتراضات به سوی سرنگونی دولت سرمایه داری تشخیص می داد.

در نتیجه تمرکز اخص او به عنوان یک سوسیالیست انقلابی، بر حوزۀ تدارک حزب انقلابی برای سرنگونی دولت سرمایه داری قرار داشت و این همان میراثی که کمیتۀ اقدام کارگری و رفقای درگیر در آن ادامه می دهند.

برخی از تصاویر و فیلم های فعالیت امروز در ادامه می آید.

۱۶ مهرماه ۱۳۹۴

تصاویر

poster-zanjan

ویدیوها

11 نظر برای “زنجان: توزیع تراکت در حمایت از رسول بداقی، علی نجاتی و پیگیری قتل شاهرخ زمانی

  1. جالب است! 4 تا پوستر چسبانده اند و فکر می کنند این کارشان آنقدر پر اهمیت است که فیلم و عکس چسباندن پوسترهایشان را روی اینترنت گذاشته اند!
    من خودم کسی را می شناسم که پس از اطلاع از مرگ شاهرخ زمانی، در ایران به تنهایی در یک روز بیش از 15 برابر این پوسترها اعلامیه پخش کرده، آن هم نه چیزی که فقط عکس و شعار باشد بلکه اعلامیه ای که شرح فعالیتهای شاهرخ و دلیل نفرت حکومت از او را توضیح داده. اما هیچ یک از مبارزان صادق و انقلابی اصراری ندارند که فیلم و عکس فعالیت خود را روی اینترنت بگذارند. تنها فرقه گرایانی که مرگ شاهرخ برایشان فرصتی برای تبلیغات است (و از این رو چه بسا از آن خوشحال باشند) اینطور اعمال ناچیز خود را در بوق می کنند.

    لایک

    • آقای جواد هر یک از این کارها یک معنی سیاسی دارد و دیگران را هم برای کار سیاسی جمعی دعوت و تشویق می کند هیچ کاری برای فقط دل خودم و دل خودت فایده ندارد /مبارزه سیاسی متشکل و ادامه دار فقط قادر به مبدل شدن به یک آلترناتیو واقعی در ایران هست /شاهرخ زمانی به همه مبارزین راه آزادی و سوسیالیسم تعلق دارد مخصوصا کسانی که در راه ساختن یک حزب کارگری و لنینی تلاش می کنند /حالا اگر تلاش در جهت درست کردن یک حزب درست و حسابی کارگری با فعالین جوان سوسیالیست شهر های مختلف ناراحتتان می کند و این را فرقه گری می نامید دیگر این مشکل شماست /واقعا امثال شما ها یک عده پرگوی پر مدعا هستید و بس.

      لایک

    • یکی وقتی تنهای رفته اعلامیه پخش کرده کار با ارزشی کرده اما چون تنها دارد اینکار را انجام می دهد هزار سال هم انجام دهد نتیجه نمی گیرد باید کار مبارزه را جمعی و تشکلیلاتی انجام داد تا هم توده مردم و کارگر را به سوی هسته و تشکیلات کشاند و هم سازماندهی بهتری را در آینده با آنها برای مبارزه کرد و اینکه در اینترنت نشان نمی دهند یا در یک جریان عمومی دیگر انعکاس نمی دهند خوب باز هم روش درستی نیست باید تبلیغ کرد تا توده های مردم و کارگران جذب کار جمعی شوند وگرنه همش باید نقش رابین هود را بازی کرد ولی دیگه دوران رابین هود سپری شده دیگه نمی شود رابین هود بود و مردم را نجات داد اگرچه حتی رابین هود هم در جنگل یارانی را جمع کرده بود ولی در هر صورت باید مردم را مشارکت داد و برای اینکه مردم مشارکت کنند باید از راهی بهشان اطلاع داد و بهترین راه هم تبلیغ هست , الان مشکل شما دقیقا چیست ؟ راه حل شما چیست ؟

      لایک

  2. جواد می گوید:
    «من خودم کسی را می شناسم که پس از اطلاع از مرگ شاهرخ زمانی، در ایران به تنهایی در یک روز بیش از 15 برابر این پوسترها اعلامیه پخش کرده،»

    اما مشکل اینجاست که خود جواد را کسی نمیشناسه!

    لایک

  3. آقا جواد.
    تو اگر از کسی خبر داری که اطلاعیه های در ایران صادر کرده است، بسیار اشتباه می کنی که این موضوع را با عکس و تفسیر تبلیغ نمی کنی. مگر کار تبلیغات یک امر خصوصی است؟ مگر برای ارضا وجدان است؟ کار تبلیغات برای تبلیغ میان هزارها و میلیون ها نفر است که آنها با دیدن این کار عملی خود چنین کارهایی را به مورد اجرا قرار دهند.
    بهرحال از کجا معلوم است که در مورد این موضوع دروغ نمی گویی؟ اگر راست می گویی آنرا تبلیغ کن تا همه ببینند.
    این بحث های بی سرو نه چیست که راه انداختی. ناراحتی ترا می توان حدس زد: در بهترین حالت: حسادت، تنگ نظری، تنفر از مخالفان سیاسی خود و غیره. در بدترین حالت آلت دست شدن وزارت اطلاعات و یا همکاری با وزارت اطلاعات برای بی اعتیار کردن نیروی انقلابی در ایران. شق سومی وجود ندارد!

    لایک

  4. آقا جواد!
    در کامنت پیش از تو درخواست کردم نظریاتی که در مجله هفته نوشته ای را لینکش را بگذار تا با تو رو به جنبش تبادل نظر کنیم. که این کار را نکردی. علت این روش چیست؟ اگر قصد بحث سیاسی داری باید نظریاتت را بنویسی. این کامنت ها تا کنونی تو فقط به منظور تخریب و بی اعتبار جلوه دادن فعالان داخل ایران است. تخریب و بی اعتبار کردن هر مبارزی در ایران (حتی اگر با نظریات آنها توافق نداری) به دولت سرمایه داری کمک رسانی می کند. آیا این مساله ساده برای تو قابل درک هست؟
    یک فرد سیاسی باید اعتقادات و نظریات فعالان دیگر را از فعالیت های آنها جدا ارزیابی کند. تو می توانی صد در صد با یک تروتسکیست از لحاظ سیاسی مخالف باشی. اما به علت اختلاف سیاسی ات نمی توانی جبهه ضد رژیم را تضعیف کنی و کار انها را کوچک جلوه بدهی و آنها را بی اعتبار کنی. تو اگر یک فرد سیاسی ورزیده باشی باید از فعالیت مخالفان خود هر چند ناچیز و کوچک باشد حمایت کنی و با آنها اتحاد عمل کنی و جبهه ضد رژیم را تقویت کنی. البته در عین حال می توانی با آنها وارد شدیدترین نقد در مورد نظریاتشان بشوی. این راه درستی است برای یک فعال کمونیست و کارگری.
    تو راه تخریب را گزیده ای از این رو نا خواسته وارد تخظه کردن جبهه ضد رژیم می شوی و به رژیم کمک می رسانی. تخریب هر فعال کارگری (با هر نظری و برنامه ای) به معنای تقویت رژیم است و هیچ مفهوم دیگری ندارد.

    لایک

    • اگر کار تبلیغ و ترویج برای افزایش آگاهی و روحیه مبارزه جویی مردم است، هدف این کار با رسیدن اعلامیه ها و مطالب منتشره به دست مردم متحقق می شود. پس دیگر دلیلی ندارد که عده ای مثلا عکس یک پوستر نصب شده را بگیرند و روی اینترنت گذارند. مگر اینکه هدفشان پز دادن و تبلیغات فرقه گرایانه باشد، بدین صورت که بخواهند وانمود کنند فقط خودشان هستند که کار عملی انجام می دهند. اگر حرف شما را بپذیریم، تنها نتیجه حاصل از آن این است که فرقه شما چقدر درمانده است! یعنی همه فعالیت شما در ایران به همین چند پوستر خلاصه می شود؟ یعنی از آنجا که دیگران عکس و فیلم کارهای عملی شان را روی اینترنت نمی گذارند پس فعال نیستند و همه توان عملی چپها در حد پوسترهای انگشت شمار و بی محتوای شماست؟ اگر اینطور است، رسانه های بورژوایی خیلی فعال تر از چپها هستند و دلسوزی شان برای کارگران بیشتر است، پس مردم قاعدتا باید باور کنند که بورژوازی حامی بهتری برای کارگران است تا این چپهای درمانده!
      در مورد چه باید به شما ثابت کنم که دروغ نمی گویم؟ اینکه کمونیستهایی را در ایران می شناسم که اقدامات ناچیز شما در مقابل کارهایشان به چشم نمی آید و با این حال اصراری ندارند که کارهایشان را در بوق کنند؟ البته رسانه های خود رژیم در مواردی به فعالیت کمونیستها بخصوص در دانشگاهها اشاره کرده اند و در سطح شهرها نیز گاهی شعارها و اعلامیه هایی از کمونیستها به چشم می خورد (که البته نمی خواهم درباره مقدارشان مبالغه کنم، فعالیتهای عملی کمونیستها به نسبت جمعیت و وسعت ایران هنوز اندک است)، با این حال من هیچ اصراری ندارم که چیزی را به شما ثابت کنم. هدف انقلابیون کمونیست از تبلیغ و ترویج، روشن کردن اذهان مردم و تهییج آنها با روحیه انقلابی است. این شما هستید که «حسادت، تنگ نظری، تنفر از مخالفان سیاسی خود» دارید و تنها دلیل تان برای انتشار عکس و فیلم چند پوستری که نصب کرده اید این بوده که به خیال خود به مخالفان سیاسی تان نشان دهید که چقدر فعالید و بدین سان همین احساساتتان را ارضاء نمایید! البته با این کار عکس چیزی را که می خواستید ثابت کردید. همه با مشاهده آن چند عکس فهمیدند که حضور شما چقدر ناچیز است و تبلیغ تان از نظر شکل، محتوی و وسعت حتی به حد آگهی های تبلیغاتی لوله بازکنی یا تخلیه فاضلاب هم نمی رسد!

      لینک نظریات من در مجله هفته به چه درد شما می خورد که خودتان حاضر نیستید زحمت جستجویشان را بکشید و از من می خواهید که لقمه را در دهان شما گذارم؟ اگر من در آنجا مثلا مورد انتصاب روحانی یا روژئاوا مطلبی نوشته ام، آن مطلب چه ربطی به بحث کنونی دارد؟ نظریات من درباره سوء استفاده شما از اعتبار شاهرخ زمانی و رفتار فرقه گرایانه شما همین چیزهایی هستند که در وبلاگ حاضر خوانده اید.
      این شما هستید که مبارزان داخل ایران را با رفتار فرقه گرایانه تان تخریب می کنید. شما می گویید چون بقیه عکس و فیلم کارهایشان را منتشر نمی کنند پس دروغ می گویند که در ایران فعال هستند. تخریب کردن همین است نه افشاء فرقه گرایان.
      این شاهکار تئوریک را بخوانید:«یک فرد سیاسی باید اعتقادات و نظریات فعالان دیگر را از فعالیت های آنها جدا ارزیابی کند. تو می توانی صد در صد با یک تروتسکیست از لحاظ سیاسی مخالف باشی. اما به علت اختلاف سیاسی ات نمی توانی جبهه ضد رژیم را تضعیف کنی و کار انها را کوچک جلوه بدهی و آنها را بی اعتبار کنی. تو اگر یک فرد سیاسی ورزیده باشی باید از فعالیت مخالفان خود هر چند ناچیز و کوچک باشد حمایت کنی و با آنها اتحاد عمل کنی و جبهه ضد رژیم را تقویت کنی.» حالا در نقل قول فوق کلمه «تروتسکیست» را که یک نام خاص است حذف کنید و بجای آن نام خاص دیگری نظیر «جنداللهی»، «جیش العدلی»، «مجاهد»، «سلطنت طلب»، «پان ترکیست» یا … را بگذارید تا به نحوه تفکر چنین اشخاصی بهتر پی برید. ای کاش با کسانی سر و کار داشتیم که حداقل به ایدئولوژی خود وفادار بودند، اما اینها حتی به همان تروتسکیسم ضدانقلابی هم وفادار نیستند و برای منافع لحظه ای خود حاضرند ایدئولوژی خودشان را هم لگدمال کنند.

      لایک

  5. اقا جواد , الان شما داشتید توده مردم را به مبارزه تشویق می کردید ؟ یا اینکه نکوهش ؟ به نظر من این دوستان با گذاشتن این گزارش اولا دارند اطلاع رسانی می کنند دوما دارند توده مردم را تشویق می کنند که سکوت را بکشند و امثال شما اقا جواد فقط دارید نفرت پرانی می کنید آنهم نه از رزیم بلکه از کارهای مردمی .من جای شما بودم تشویق می کردم , سایرا را و همین دوستان را تشویق به اتحاد عمل می کردم .

    لایک

  6. حالا خوانندگان جوان در ایران می توانند درک کنند چرا پس از ۳۶ سال کارگران ایران انقلاب کارگری و قدرت را از طریق سرنگونی رژیم بدست نیاورده اند، زیرا کارگران بازنشسته ای مانند آقا جواد مدافع کارگران بوده است (حالا هم کنج منزلش در خارج نشسته و از بیکاری مشغول مزخرف گویی است). نه از الفبا فعالیت و اصول کارگری بوی برده و نه درکی از اصول مارکسیستی دارد، و نه یک جمله از آنچه مطالعه کرده است را بکار می برد، اما، مدام در حال خراب کردن سایرین است و افتراق را دامن می زند. یک پدیده منجمد شده و عقب افتاده بی عمل و پر مدعا ، تنها یک کار را آموخته و آنهم تخریب فعالان جوان در ایران است. آقا جواد، منهم در یک مورد با تو موافقم مقالاتی که ظاهرا نوشته ای (که اینهم مانند سایر نکاتی که گفتی احتمالا لافی بیش نیست)‌ به هیچ درد ما جوانان در ایران نمی خورد. آن مقالات را اگر شهامت داشتی و اعتماد به نفس کافی داشتی این جا نصب می کردی. این مقالات بی ربط به جنبش کارگری و از طرف افراد بی هویت و مخرب به درد این می خورد که در همان مجله هفته (سایت استالنیست های حزب توده سابق و سوسیال دمکرات ها و اصلاح طلبان مدرن) زیر خاک رود.
    در ضمن آقا جواد اگر جرات نداری خودت را معرفی کنی (که منهم جای تو بودن با این همه مزخرفاتی که نوشتی جرات نمی کردم چنین کنم) آن «کمونیست» ها را در حال کارهای درخشان عمیق حمایت از کارگران را دارند انجام می دهند معرفی کنید. آیا حتی سازمان هایی که مورد توافقات هستند را هم نمی توانید معرفی کنید؟ اگر چنین نکنید می شود حدس زد که این سازمان ها همان سازمان هایی مانند حزب توده و مائوئیست ها هستند که به کارگران ایران خیانت کرده اند.

    لایک

    • تحلیل جناب آقای تروتسکیست را ببینید: دلیل اینکه کارگران انقلاب نکرده اند این بوده که یک کارگر بازنشسته خارج نشین آنها را از این کار بازداشته! از تعریف تان متشکرم. من هرگز فکر نمی کردم چنین ابر انسانی باشم که سرنوشت دهها میلیون انسان روی انگشت من بچرخد! بقیه چیزهایی هم که نوشته اید توصیف حال خودتان و نه دیگری است و نشان می دهد خوب به جایگاه خود واقفید.
      مگر شما اصلا می دانید که من چه نوشته ام تا درباره اش قضاوت کنید؟ هر چیزی هم که نوشته باشم، چه درست باشد و چه غلط ، چه ربطی به موضوع مورد بحث دارد؟ شما نمی توانید در مورد موضوع مورد بحث از موضع خودتان دفاع کنید، پس چاره را در این می بینید که بحث را عوض کنید و بگویید چون فلان مقاله ای که من نوشته ام و شما هیچ وقت نخوانده اید و نمی دانید درباره چیست، بی ارزش است، پس اگر من در مورد چیز دیگری نظر بدهم، نظرم خود بخود بی ارزش می شود!
      مگر معرفی کردن جرأت می خواهد؟ یعنی شما که یک اسم و فامیل برای خودت انتخاب کرده ای (که نه معلوم است حقیقی باشد و نه حقیقی یا ساختگی بودن آن برای کسی اهمیت دارد) فکر می کنی خیلی شجاع هستی و بقیه نمی توانند چنین کاری را بکنند؟ همین که بر روی افشای اسم خودتان و دیگران پافشاری می کنید نشان می دهد که به دنبال شخصیت سازی یا تخریب شخصیت هستید نه نقد نظرات. یک کمونیست حرف درست را از دهان هر کسی که بیرون آید می پذیرد و حرف غلط را از دهان هر کسی خارج شود رد می کند. اما شما می گویید مهم نیست که چه گفته شده، مهم اینست که چه کسی آنرا گفته.

      لایک

      • اقا جواد , فکر نکنم کسی جلوی تان را گرفته ,بجای حرافی و در اینجا نشستن و روضه خواندن برو آن شیوه که درست می دانی عمل کن شاید یاد گرفتیم .وگرنه کل چیزهای که نوشتی شبیه افرادی هست که حتی پوستر چسباندن بعضی ها ( که ناچیز جلوه میدهید ) را از حسودی دارد از پای در می آورد ( مثل شما ) .

        لایک

بیان دیدگاه