تجمع اعتراضی سندیکای شرکت واحد در مقابل مجلس و درس‌های آن

تجمع اعتراضی سندیکای شرکت واحد در مقابل مجلس و درس‌های آن

photo_2016-11-15_14-18-49.jpg

صبح امروز ۲۵ آبان ماه اعتراضی از ساعت ۱۰ صبح در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به اصلاحیۀ قانون کار و همین طور در اعتراض به تصمیم مشترک دولت و مجلس برای توسعۀ مناطق آزاد و ویژۀ اقتصادی و ادغام درمان سازمان تأمین اجتماعی صورت گرفت که سندیکای شرکت واحد نیز در آن حضور داشت. به گزارش یکی رفقای حاضر، از همان دقایق آغازین تجمع، فضا به شدت امنیتی و حضور نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها کاملاً مشهود بود و زمانی که شمار معترضین به ۷۰ نفر نزدیک شده بود، ابتدا از تجمع در داخل محوطه جلوگیری می شد. در این تجمع شعارهایی مانند «قرارداد موقت، بردگی کارگر»، «توقف اصلاح قانون کار به نفع سرمایه دار»، «کارگر اخراجی شاغل باید گردد»، «شرکت پیمانکاری ملغی باید گردد» و «معیشت، منزلت حق مسلم ماست» و غیره سر داده می شد. تا به همین لحظه گزارش هایی از این اعتراض با جزئیات بیش تر در رسانه‌های مختلف آمده است.

اما یک جنبۀ برجسته در اعتراض امروز وجود دارد که تنها با تمرکز بر آن می توان از وجه صرفاً خبری خارج شد و در عوض درس‌ها و تاکتیک هایی را یادآوری یا کسب کرد که بتواند برای اعتراضات مشابه آتی کاربرد داشته باشد.

حضور امروز سندیکای شرکت واحد در تجمعی بود که در واقع شورای اسلامی کار فراخوانده بود، اما با صف مستقل و شعارها و مطالبات مستقل. این همان تاکتیک و سنت برگرفته از متن مبارزات جنبش کارگری است که در شرایط نبود توازن قوا به نفع یک تشکل کارگری و انزوای تحمیلی، می توان با سازماندهی قبلی و به شکل هدفمند با صف مستقلی که لازمۀ آن استقلال شعارها و مطالبات و افشای نهادهای ضدّ کارگری فراخوان دهنده است، در چنین تجمعاتی شرکت کرد و به این ترتیب نه فقط از مصونیت بیش تری برخوردار بود، بلکه به سایر کارگرانی که شاید هرگز تاکنون نام تشکل‌های مستقل را نشنیده اند خود را معرفی کرد.

تمام هنر یک تشکل مبارز و پیشرو در تشخیص به موقع و بجای چنین موقعیت‌ها و چنین دخالتگری هایی است. این سنتی ریشه دار است که کمیتۀ اقدام کارگری نیز نه از سر ذهن که دقیقاً بنا به تجربیات تاریخی و جهانی جنبش کارگری و دخالت‌های خود در مراسم و تجمعات به دست آورده و بارها بر ضرورت آن تأکید کرده بود. تجمع امروز بهانه‌ای به دست می دهد تا مراسم اول ماه مه سال گذشته (۱۳۹۴) را به یاد بیاوریم که خانۀ کارگر پس از هشت سال مجوز دریافت راهپیمایی خیابانی را دریافت کرده بود. پیش از این تشکل‌های کارگری در این مدت وقفۀ طولانی به اجبار خود رأساً مراسم جداگانه‌ای را برگزار می کردند که آخرین آن سال ۱۳۸۸ در پارک لاله بود و از آن پس عملاً شدت سرکوب و ازهم گسیختگی تا حدی بود که هیچ مراسی در سطح علنی و در خیابان‌ها شکل نگرفت و هر اعتراضی به حدی کمتر از گلگشت یا مراسم خانگی عقب نشست. اما این سبک کار برای برگزاری مراسم که چه بسا ویژگی اجتناب ناپذیر و قابل درک چنین شرایطی بود، هم­چنان بعد از تغییر شرایط و مجوز رسمی برای برگزاری مراسم فرمایشی روز کارگر باقی ماند. در صورتی که اعتماد به نفسِ از دست رفته و عقب نشینی‌های سابق که همراه بود با پراکندگی و ریزش شدید پایه‌های این تشکل ها، زمانی می توانست تا درجه‌ای خنثی شود که از مراسم رسمی خانۀ کارگر به عنوان فرصتی برای اعتراض مستقل استفاده و به عبارت دیگر این مراسم فرمایشی به ضدّ خود و اهدافش تبدیل شود. اما متأسفانه تا پیش از این مراسم هیچ صحبت جدی دربارۀ نحوۀ دخالت و سازماندهی مراسم آن سال نبود، جز بحث‌های کلیشه‌ای و کلی گویی و توضیحات چندین باره از منشأ تاریخی اول ماه یا صرفاً بسنده کردن به پیک نیک در دامان طبیعت. طبیعی بود که این پیشنهاد هم در لابه لای چنین موضوعاتی گُم شد. نهایتاً این مراسم بدون حضور و دخالت نیروهای مستقل برگزار شد و نتیجۀ آن شعارهای شرم آور نژادپرستانه و فاشیستی علیه کارگران افغان بود که فضا را پوشاند. در همان مقطع افراد بسیاری در طیف چپ بودند که از این تجربه ابراز شرم کردند، اما مطلقاً توضیحی ندادند که آیا دخالت یک نیروی مستقل می توانست مانع چنین رویدادی شود یا خیر؟ و اگر بله، پس چرا کلامی دربارۀ این دخالت گفته نشد که هیچ، بلکه بعضاً در تقابل با آن صف آرایی شد، بی‌آن که یک بدیل مشخص و عملی ارائه شود. موضوعی به این اهمیت نهایتاً مسکوت ماند و حتی نقدهایی به غایت سخیف و وارونه مطرح شد که گویی حضور در تجمع خانۀ کارگر به عنوان یک نهاد ضدّ کارگری و ارتجاعی، در حکم پیوستن به آن یا تأییدش است! در حالی که عدم دخالت سازمان یافته در آن مراسم دست خانۀ کارگر را باز گذاشت تا با گردهم آوردن چند هزار کارگر، سیاست خود را برای چانه زنی‌های آتی در بالا پیش ببرد که انتخاب علیرضا محجوب به عنوان نایب رئیس فدراسیون جهانی اتحادیه‌های کارگری گوشه‌ای از آن است.

اما مراسم اول ماه مه امسال، ۱۳۹۵، دستکم از زاویۀ طرح این تاکتیک و تبدیل آن به موضوع بحث و یک تاکتیک پیشنهادی، تغییری کیفی داشت. سال گذشته سندیکای نقاشان البرز تقریباً تنها تشکلی بود که بر مبنای تجربۀ مشابه زنده یاد شاهرخ زمانی در سازماندهی مراسم اول ماه مه در ورزشگاه شیرودی به فراخوان خانۀ کارگر (سال ۱۳۸۶) و همین طور با برخورد انتقادی به نحوۀ برگزاری تاکنونی مراسم، صحیح‌ترین و مرتبط‌ترین شیوه را دنبال کرد که با حمایت شماری از دانشجویان، فعالین کارگری و اعضای سندیکای شرکت واحد نیز دنبال شد. جالب است که به فاصلۀ چند ماه بعد از این تجربه، تازه انتقادهایی به شکل جسته و گریخته و سربسته یا روشن مطرح شدند که همین تأخیر نشان دهندۀ بی‌ربطی منتقدان به موضوعات حساس جنبش کارگری بود. ماهیت نازل و وارونۀ این نقدها این بود که چنین تاکتیکی زمانی قابل قبول است که توازن قوا به نفع ما باشد؛ اما توضیح داده نشد که اگر چنین توازن قوایی وجود داشت که قاعدتاً می بایست مستقلاً یک مراسم وسیع و زنده، آن هم نه در دشت و کوه که کف خیابان، برگزار کرد. علت حضور در تجمعات رسمی، درست به دلیل نبود همین توازن قوا است. به راستی چرا شعار را باید در کوه سر داد و خود را با پژواک آن راضی کرد و نه در کف خیابان و در کنار هزاران کارگر و عابر. چرا باید در هر جایی بازداشت شد، به جز در یک اعتراض یا در حین سازماندهی آن. مراسم اول ماه مه، تداوم مبارزۀ طبقاتی است و نه وقت استراحت. نهایتاً در این نقدها به کلی گویی هایی بسنده شد که هر زمان دیگری و به هر مناسبت دیگری هم می توانست مطرح شود، بدون این که یک بدیل مشخص و ملموس پیش گذاشته شود.

تجربۀ امروز سندیکای شرکت واحد مجدداً نشان داد که این سبک کار، بسته به شرایط و موقعیت‌های مشخص که عدم توهم به نهادهای رسمی و سازماندهی و تدارک قبلی در آن حرف اول را می زند، دستاوردی ده‌ها بار بیش از بیانیه نویسی و صدور فراخوان یا اعتراض‌های پشت درهای بسته دارد که متأسفانه به سبک کار مرسوم و جاافتادۀ بسیاری از تشکل‌ها تبدیل شده است.

این نوع دخالتگری سنت فراموش شده‌ای است که پیشرُوی کارگری باید مجدداً جا بیندازد؛ همان طور که فعالان سندیکای شرکت واحد، به اندازۀ توان، سهم‌شان را به درستی ادا کردند.

کمیتۀ اقدام کارگری

۲۵ آبان ۱۳۹۵

 

بیان دیدگاه